پزشکان با ادای یک سوگند، متعهد میشوند به نجات زندگیها بپردازند و در اوج رضایت از زمانی که پشت سر گذاشتهاند، امیدوار به آیندهای پرثمر، بر منصب طبابت مینشینند. اکنون بعنوان یک متخصص مغز و اعصاب ، قلب ، ریه و یا هر تخصص دیگر به یکی از ارزشمندترین حرفههای بشری مشغولند. حرفهای که رسالت "درمان" را بر دوش دارد. به سبب این شغل ، در طول روز با افراد زیادی از گروههای مختلف جنسی، اجتماعی و سنی مواجه میشوند. این افراد گرچه باهم فرق دارند اما پزشک همه را با یک نام مشترک یعنی بیمار میشناسد و بیمار میداند که میتواند به او اعتماد کند و مشکل خود را با وی درمیان گذارد. به دلیل همین اعتماد، بیمار، تصمیم گیری درباره سلامت خود را به پزشک میسپارد.
قابلیت و توانایی علمی پزشک از مهمترین دلائل این اعتماد است اما آنچه بیمار بدان نیاز دارد تنها تجربه و مهارت علمی پزشک نیست بلکه او طبیبی را برای درمان دردش میجوید و طبیب، پزشکی است که درمان را با حس همدردی و محبت نسبت به بیمار خود همراه میسازد. این شفقتی است که طبابت را زینت میبخشد و تاثیر شگفتی در جلب اعتماد بیمار به طبیب و روند درمان دارد. در گذشته که راههای مشخصی برای درمان بیماریها وجود نداشت، پزشکی به جای آنکه یک علم باشد بیشتر یک هنر محسوب میشد.
با ظهور علم و تکنولوژِی، جنبههای میان فردی مراقبت از بیمار تحت الشعاع قرار گرفت اما امروزه نگاه اجتماعی به علم پزشکی مجددا رواج یافته است. بطور کلی ارتباط بین پزشک و بیمار دو بعد ابزاری و بیانی دارد. جنبه ابزاری پزشکی مستلزم مهارت پزشک در استفاده از تکنیکهای درمانی ، انجام تستهای تشخیصی ، معاینات بدنی است و بعد بیانی آن منعکس کننده هنر طبابت است که شامل برقراری ارتباط صمیمی و گرم با بیمار و احساس همدردی با اوست.
روشهای ارتباط پزشک با بیمار
مدل فعال – نافعال
برخی معتقدند تمایز قدرت بین پزشک و بیمار برای تداوم دوره درمانی موثر لازم است. بیمار برای درمان خود اطلاعاتی را بدست میآورد و طلب کمک میکند. پزشک هم یک سری دستورالعملها را توصیه میکند و بیمار ناگزیر باید بپذیرد. این مدل شاید در موارد فوریتهای پزشکی موثر باشد اما در مورد بیماریهای مزمن محبوبیت خود را از دست داده است. در این روش پزشک درمان بیماری را بر عهده میگیرد اما بیمار هیچ اراده و کنترلی در روند درمان ندارد.
مدل هدایت – همکاری
این روش معمولترین راه درمانی است که در آن پزشک درمان را توصیه نموده و بیمار همکاری میکند. روش فوق با این ایده که "دکتر بهتر میداند" تطابق دارد که در آن پزشک دخالت دیکتاتور مآبانهای ندارد بلکه مسئول است تا بهترین درمان را بیابد. بیمار هم اجازه دخالت چندانی نداشته و موظف است با پزشک همکاری کند.
مدل مشارکت دو طرفه
در مدل سوم پزشک و بیمار هر دو مسئولیت تصمیم گیری و برنامه ریزی دوره درمان را بر عهده دارند. هر دو طرف به نظر یکدیگر احترام میگذارند. برخی میگویند این مناسبترین راه درمان بیماریهای مزمن است که در آن پزشک و بیمار ارتباط پیوسته و مفیدی باهم دارند تا کفایت درمان را بررسی کنند.
اخلاق پزشکی
بر اساس اصول اخلاق پزشکی عملکرد پزشک نباید هیچگونه صدمه عمدی چه از طریق یک اقدام غلط و یا غفلت از انجام کاری را به بیمار برساند و تلاشهای صورت گرفته جهت درمان باید به نفع او باشد و این به معنی فراهم آوردن یک استاندارد قابل قبول و مناسب برای مراقبت از بیمار است که احتمال آسیب رسانی به وی را به حداقل میرساند. اصل دیگری که در اخلاق پزشکی مطرح است عدالت است. این مقوله در حوزه پزشکی معمولا بصورت نوعی انصاف مطرح میشود و اشاره به توزیع منصفانه خدمات رسانی دارد. در اینجا نیز همه یکسان هستند ولذا باید از درمان برابر ، بهرهمند شوند.
اما علاوه بر دانش و آگاهی کافی و به روز ، مهارت در تشخیص ، شناخت و بکار گیری روشهای درمانی موثر که از ویژگیهای مهم و در واقع لازمه پرداختن به حرفه پزشکی هستند، یک ضرورت دیگر در طب ، علاقمندی به بشریت است. فرانسیس پی بادی (Frances W.Peabody) در مقاله خود بنام "مراقبت از بیمار" مینویسد:"یکی از ضروریترین ویژگیهای پزشک خوب ، حس بشر دوستانه اوست چرا که راز مراقبت از بیمار در علاقه به وی نهفته است".
خصوصیات یک پزشک خوب
پزشک خوب
- متوجه نیاز بیمار ، توانا ، همراه ، مشاور ، صمیمی ، و اطمینان دهنده
- متعادل ، با ایمان ، با شهامت ، و شجاع
- با توجه ، دل نگران ، با قابلیت ، دلسوز ، بیپروا ، خلاق ، دارای مهارتهای ارتباطی قوی
- خونسرد ، تسلی دهنده ، مدارا کننده ، با وجدان و وظیفه شناس ، همراه ، و صاحب کمال و معرفت
- کاوشگر ، دارای توانایی مباحثه و مناظره ، قاطع ، حساس و دقیق
- پیرو اصول اخلاقی ، دارای حس یکدلی ، کارآمد ، بردبار ، مشتاق و پرانرژی
- دارای رفتار دوستانه ، باوفا نسبت به بیمار ، انعطاف پذیر
- انسانی صادق ، خوش اخلاق ، نوع دوست ، فروتن ، با وقار و امیدوار
- روشنفکر ، محقق ، منصف ، دارای اطلاعات مفید
- دارای قضاوت عاقلانه و عادلانه ، خوش برخورد
- مطلع و مهربان
- آماده یادگیری ، شنونده خوب و وظیفه شناس
- سخاوتمند ، پذیرای افکار نو ، خوش بین و هوشیار
- صبور و با گذشت
- واقع بین ، عاری از خود پرستی و عجب و ... است.
شاید شناخت همه ویژگیهای پزشک خوب دشوارباشد و حتی با اطلاع از این شرایط ، ممکن است موارد دیگری در زمینه درمان برخی بیماران باشد که وی باید از آن آگاهی یابد. آنچه یک پزشک را به طبیبی حاذق تبدیل میکند همراهی علم پزشکی با هنر طبابت است. این دو متضاد هم نیستند بلکه کامل کننده یکدیگرند.
پزشکی در منظر عام و بیماران
تصویری که پزشک از بیمار خود بدست میآورد یک پروفایل کلینیکی صرف نیست بلکه تصویر بیماری است که توسط مجموعهای از عوامل شامل خانواده ، دوستان ، شغل ، روابط ، خوشیها و ناخوشیها ، امیدها و ترسها احاطه شده است. بنابراین پزشکی که بدون توجه به این عوامل موثر در زندگی احساسی بیمار ، در پی درمان او باشد ، در کار خود موفق نخواهد شد.
بیماران کسی را میخواهند که به فکر آنها باشد و عمده توجهش نه به بیماریها بلکه به خود بیماران باشد. این افکار زیبا و خوشایند از رابطه بیمار و پزشک امروزه بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد.
طبابت بعنوان یک حرفه ارزشمند زمانی موثر خواهد بود که طبیب توجه ژرفی به بیمار در مقام یک انسان داشته باشد و این درک عمیق را با حس همدردی و علم و دانش کافی همراه نماید.
پزشک بیحوصله و یا بیتفاوت نسبت به بیمار موفق به کسب اطلاعات سودمند از او نخواهد شد.
بد نیست پزشکان بدانند که بیماران اغلب ، آنها را بدقت زیر نظر دارند و به رفتارشان توجه میکنند. نحوه رفتار پزشک در شرح بیماری از سوی بیمار دخالت دارد.
پزشک خشن و غیر علاقمند به بیمار ، ممکن است در آنالیز اطلاعات بالینی یعنی یافتن راه حل مشکل بیمار ناموفق باشد. در حالیکه یک پزشک خوب با نگاهی مهربان و چشمانی پر از همدردی بیمارش را مینگرد. او بیمار را بر خود ارجح میداند نه خود را بر بیمار.
همه ما پزشکانی را ترجیح میدهیم که بدون توجه به موقعیت اجتماعی اقتصادی بیماران با آنها یکسان برخورد میکنند. این پزشکان حامی بیماران خود هستند و برای این حمایت از قدرت دانش و مهارتهای ارتباطی استفاده میکنند. به این ترتیب در عین حالیکه به بیمار با هر سطحی از اطلاعات احترام میگذارند بهترین و موثرترین روش را برای درمان او بکار میبندند. به هنگام پرسش از بیمار ادب را رعایت میکنند و به او اجازه میدهند راحت صحبت کند در حالیکه خودشان به دقت به حرفهای او گوش میدهند.
و بالاخره یکی از اساسیترین ویژگیهای یک پزشک خوب ، باور او به وجود قدرتی برتر است که همه را تحت نظر دارد. این اعتقاد باعث میشود هر کسی در انجام وظیفه خود به بهترین نحو بکوشد و پزشکان متعهد نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
و حرف آخر اینکه: پزشکان متعهد ، علم را به زیور حکمت میآرایند ، شفقت را با جدیت همراه میسازند ، انصاف را زینت بخش رفتارشان نموده و آنگاه طبابت میکنند.